درس چهارم

درس چهارم را بخوانيد و به پرسش‌هاي زير پاسخ دهيد .

1- انگيزه‌ي اصلي شركت كردن علي در مسابقه چيست ؟

2- چرا معلم ورزش راضي مي‌شود علي در مسابقه‌ي دو شركت كند ؟

3- مسئول مسابقه چه نكته‌ي اخلاقي را به بچّه‌ها ياد‌آوري مي‌كند ؟

4- در حين مسابقه چه عاملي سبب شد علي بر خستگي خود غلبه كند ؟

5-در مسابقه ، كدام نكته‌ي غير اخلاقي ديده مي‌شود ؟

6- به كسي كه فيلم‌نامه را به ياري بازيگران به اجرا در مي‌آورد ، چه مي‌گويند ؟

7- نويسنده‌ي فيلم‌نامه‌ي بچه‌هاي آسمان كيست؟

8- عبارت زير را به «فارسي معيار نوشتاري» تبديل كنيد .

«عجب بچّه‌ي سمجي يه‌ها!‌ وقتي مي‌گم نمي‌شه ، نمي‌شه ديگه .»

«آورده‌اند كه»

الف ) جمله‌هاي مناسب را بيابيد و در برابر آن‌ها بنويسيد .

1- فرار كردند                        2- فوراً سر برداشت

3- با سر و صدا بلند شد           4- بامداد امير بودم و شبانگاه اسير

ب )معادل امروزي واژ‌ه‌هاي زير را بنويسيد

نماز پيشين      نماز ديگر         نماز شام         نماز خفتن       دوگانه

ج) واژه‌ي «مردم» دو بار با تلفّظ مختلف در متن آمده است، آن‌ها را بيابيد و حركت‌گذاري كنيد.

د )واژه‌هاي مناسب معاني زير را بيابيد و در برابر آن‌ها بنويسيد .

1-شهري بزرگ در خراسان قديم و اكنون نام شهر كوچكي در شمال افغانستان است.

2-نوعي خوراك از گوشت كه آن را در تاوه يا ديگ بريان مي‌كنند .

3- دومين پادشاه صفّاري مقتول به سال 289 هـ . ق       4- ميدان‌هاي جنگ

درس پنجم

1- نويسنده آثار و رمان‌هاي زير را بنويسيد .

الف ) نويسنده‌ي مشهور ايراني كه از خانواده‌اي روحاني بود .

آثار او شامل چهار دسته‌ي سفرنامه‌ها (مثل خسي در ميقات) ، داستان‌ها ( مانند مدير مدرسه ) ،‌مقالات ( مانند غرب‌زدگي ) و ترجمه‌ها ( مثل قمارباز ) است .

ب ) رمان‌نويس و نمايش‌نامه‌نويس مشهور فرانسوي قرن نوزدهم .حجم آثار او بالغ بر سي‌صد كتاب است كه از جمله‌ي آن‌ها مي‌توان سه تفنگ‌دار ، كنت مونت كريستو و لانه‌ي سياه را نام برد .

ج ) امير ارسلان ، قهرمان يكي از مشهورترين داستان‌هاي عاميانه فارسي كه بسيار مورد توجّه مردم بوده است .نويسنده اين داستان، نقّال ناصرالدّين شاه است .

د ) تهران مخوف ، نخستين رمان اجتماعي است كه در آن وضع حقارت آميز زنان ايراني به تصوير كشيده مي‌شود .

هـ ) در نجف متولّد شد . رمان‌هاي «روزگار سياه» ، «انتقام » ،و «انسان و اسرار شب» را با نثري احساساتي و آكنده از لغات عربي درباره‌ي تيره‌روزي زنان نوشت .

و )نويسنده‌ي مشهور معاصر ، از آثار او مي‌توان به رمان‌هاي «سووشون» و «جزيره‌ي سرگرداني» اشاره كرد .

ز ) داستان‌نويس معاصر؛ از آثار او مي‌توان به كتاب‌هاي «كليدر» ، «جاي خالي سلوج» و «لايه‌هاي بياباني» اشاره كرد .

ح) يكي از پيش‌قدمان و مروّجان تعليم و تربيت جديد است

وي چند دوره نماينده‌ي شوراي ملي بود .«شهرناز» را او نوشته است .

ط ) «روزگار سياه» رماني است با نثري احساساتي و آكنده از لغات عربي درباره‌ي تيره‌روزي زنان. اين كتاب الهام گرفته از «مادام كامليا» اثر «الكساندر دوما» است .

ي ) ژيل‌بلاس،‌نخستين رمان فرانسوي به شمار مي‌رود .

ك )‌سه تفنگ‌دار ، رماني است درباره‌ي شرح قهرماني‌ها و جوان‌مردي‌هاي سه تن از تفنگ‌داران لويي سيزدهم است .

ل ) نويسنده‌ي ايراني ،‌از آثار او » كتاب احمد ، مسالك‌المحسنين و ...

م ) داستان نويس معاصر ، از آثار او مي‌توان به چشم‌هايش ،چمدان،‌سالاري‌ها و ورق‌ پاره‌هاي زندان اشاره كرد .

ن ) مجمع ديوانگان ،‌نخستين اتوپيا (= آرمان شهر)ي ادبيات معاصر است .

س)نويسنده‌ي كتاب سياحت نامه‌ي ابراهيم بيك، از پيشگامان ساده‌نويسي نثر معاصر.

ع)مسالك المحسنين ،‌اثري است از نويسنده‌ و دانشمند ايراني ( 1329- 1250 هـ. ق)

ف) نويسنده‌ي نخستين رمان اجتماعي درباره‌ي وضع حقارت‌آميز زنان ايراني به نام «تهران مخوف» كه جلد دوم آن با نام «يادگار شب» منتشر شده است .

ص ) داستان نويس معاصر ، آثار معروف او عبارت‌اند از :

بوف‌كور، سگ ولگرد،‌سه قطره خون ، اصفهان نصف جهان ،‌پروين دختر ساسان و ...

ق) او نخستين مجموعه‌ي داستان‌هاي كوتاه ايراني را تحت عنوان «يكي بود يكي نبود» در سال 1300 منتشر كرد .

2- مفهوم كنايه‌هاي زير را بنويسيد .

1) چهره در نقاب خاك كشيد .

2) جلو كسي در آمدن

3) مابقي را نقداً خط بكش و بگذار سماق بمكند.

4) شكم‌ها را مدتي است صابون زده‌اند .

5) ساعت شماري مي‌كنند .

6) اوقات تلخ

7) شرف‌ياب شده است .

8)لات و لوت و آسمان‌جل و بي‌دست و پا و پخمه و تابخواهي بدريخت و بدقواره.

9) غول بي‌شاخ و دم

10) هر گلي هست به سر خودت بزن

11) از جايي كش رفته

12) خاك به سرم ، مرد حسابي

13) حرف حسابي است .

14)سر به مُهر

15) برو و برگرد نداشت .

16) دست و پا كنيم .

17) كشف امريكا و شكستن گردن رستم

18) چند مرده حلّاجي

19) ابتدا مبلغي سرخ و سياه شد .

20) چه خاكي به سرم بريزم .

21) بچه قنداقي كه نيستند .

22) مثل بچّه‌ي آدم

23) پا پَي مي‌شوند .

24) حسابش را دستش بدهيم .

25) تشريف داشتن

26) هزار سال به اين سال‌ها برسيد .

27) نشخوار كردم .

28) سرسري گرفتن

29) سر دماغ آمدن .

30) اين گره فقط به دست خودت گشوده خواهد شد .

31) درست دست گيرش نشده بود .

32) مهار شتر را به كدام جانب مي‌خواهم بكشم .

33) دست به دامان كسي شدن

34) كاه از خودمان نيست كاهدان كه از خودمان است .

35) دلي از عزا در آوريم .

36) دهن باز

37) خاطر جمع

38) صيغه‌ي « بَلَّعْتُ »

39) چون طاووس مست

40) خون سردي

41) سرسوزني قصور را جايزه نمي‌شمردند .

42) چانه‌اش گرم شده بود .

43) نوك جمع را چيده و متكلّم‌وحده و مجلس‌آراي بلامعارض شده است .

44) آدم بي‌چشم و رو

45) بر منكرش لعنت بفرستم .

46) همه گوش شده بودند و ايشان زبان

47) كبّاده‌ي شعر و ادب مي‌كشيد .

48) كاسه و كوزه يكي شدن .

49) شستش خبردار شد .

50) شش دانگ حواس

51) دامن از دست رفتن

52) سر توي حساب بودن

53) خوش خواندن

54) تا خرخره خوردن

55) بي برو و برگرد

56) دو دل

57) توطئه ماسيدن

58) زير بغلش را بگيرم .

59) خالي نبودن عريضه

60) يك ريز

61) به شكم كسي تعارف و اصرار بستن

62) دماغش نسوزد.

63)دو رو

64) هم صدا

65) فنر كسي در رفتن

66) روي كسي را زمين انداختن

67) يك چشم به هم زدن

68) كلك چيزي را كندن

69) آب به دهان خشك شدن

70) وزير داخله

71) دل به دريا زدن

72) كشيده‌ي آب نكشيده‌

73) صورت گل انداخته

74) ناز شست

75) شاخ در آوردم

76) نمك ناشناس

77) خوش مشربي وخوش محضري

78) خم به ابرو آوردن

79) پشت دستم را داغ كردم .

80) ناگهان از دهنم در رفت .

3- نوع جمع ( مكسّر ، سالم ) را مشخص كنيد و مفرد آن را بنويسيد .

رفقا،‌لوازم،ارحام،‌زوايا،خفايا،احوال،ايّام،وظايف،زوايد،رسوم،حواس،‌مراحل،اطوار،اوقات،ابيات، متجدّدين،مخلّفات،وجنات،مقدّمات،‌عادات، كاينات، تظاهرات، مخلوقات ، بقولات ،‌حبوبات، متفرّعات.

4- «مركّب اتباعي » را در عبارات و ابيات زير مشخّص كنيد .

در اداره با هم قطارها قرار و مدار گذاشته بوديم.

بودجه اجازه خريدن خرت و پرت تازه نمي‌دهد .

وقت است كز فـراق تـو و سـوز انـدرون / آتش درافكنم به همه رخت و پخت خويش

گر موج‌خيز حادثه سر بر فلك زنـد/ عارف به آب تر نكند رخت و پخت خويش

5- نقش دستوري واژه‌هاي پس از نقش نماي «ـِ» را بنويسيد .

در همان بحبوحه‌ي‌ِ بخور بخور كه منظره‌ي فنا و زوالِ غازِ خدا بيامرز، مرا به يادِ بي‌ثباتيِ فلكِ بوقلمون و شقاوتِ مردمِ دون و مكر و فريبِ جهانِ پتياره و وقاحتِ اين مصطفايِ بدقواره انداخته بود ، باز صداي تلفن بلند شد .

6- واژه‌ «دماغ» را معنا و حركت‌گذاري كنيد .

رفته رفته سر دماغ آمدم.             بوي كباب ، تازه به دماغشان رسيده است.

لا اقل زحمت آشپز از ميان نرود و دماغش نسوزد.

7- واژه‌هاي «غليان» و «قليان» را در جاي مناسب قرار دهيد .

قدري براي به جا آمدن احوال و تسكين «         » دروني در حياط قدم زده.

8- نوع«و» را در عبارات زير مشخّص كنيد.

والله چه عرض كنم.                    شب عيد نوروز بود و موقع ترفيع رتبه.

آش‌ جو اعلا و كباب برّه‌ي ممتاز و دورنگ پلو و  چند جور خورش با تمام مخلّفات رو به راه شده است .


 

درس ششم

محمّد ولي به زنداني گفت : «يالّا‌، ميري گوشه‌ي اتاق ، جم بخوري مي‌زنم.»

برعكسِ محمّد ولي ، مأمور دوم هيچ حرف نمي‌زد. فقط سايه‌ي او در زمينه‌ي ابرهاي خاكستري كه در افق دايماً در حركت بود ،‌علامت و نشان اين بود كه راه آزادي و زندگي به روي گيله مرد بسته است .

ناگهان به گيله مرد گفت : «نمي‌خواهي فرار كني ؟»

گيله مرد بي‌اختيار جواب داد: «نه» ، ولي دست و پاي خود را جمع كرد .

- «ببين چه مي‌گم!» صداي گرفته و سرماخورده‌ي مأمور در نفير باد گم شد.

ما از دست خان‌هاي خودمان خيلي صدمه ديده‌ايم امّا باز رحمت به خان‌ها؛‌از آن‌ها بدتر امنيّه‌ها هستند . براي اين امنيه شدم تا از شرّ امنيه راحت باشم .

 

 1- هركدام از شخصيت‌هايي كه در متن نام برده شده‌اند،‌نماد چه انسان‌هايي در عصر خود هستند ؟

2- فارسيِ معيارِ نوشتاريِ واژه‌هايِ محاوره‌اي متن را بنويسيد.

3- به نظر مأمور دوم امنيه‌ها بدتر اند يا خان‌ها ؟

4- داستان گيله‌مرد از كدام مجموعه داستان بزرگ علوي برگزيده شده است ؟

5- معناي كنايي «رجز خواندن » را بنويسيد.

6- آرايه‌هاي «متناقض نما» و «تشخيص» را در عبارت‌هاي زير توضيح دهيد .

غرّش باد آوازهاي خاموشي را افسار گسيخته كرده بود هيبتِ‌ خاموشي ،‌او را متوحّش كرد .

7- مفهوم كنايه‌هاي زير را بنويسيد:

حرف نيش‌دار زدن                          حساب كهنه پاك كردن

از كسي دل‌پري داشتن             زخم زبان زدن

8- تأثير داستان گيله‌مرد را بر كدام كتاب جلال آل‌احمد به طور آشكار مي‌بينيم ؟

باتوجه به متن زیر به سؤالات پاسخ دهید .

«مأمور دوم پیشاپیش آن ها حرکت می کرد .او هم درفکر بدبختی وبیچارگی خودش بود .او اهل شمال نبود .برنج این ولایت بهش نمی ساخت .باران ورطوبت بی حالش کرده بود .روزهای اول هرچه کم داشت ازکومه های گیله مردان جمع کرد .به آسانی می شد اسمی روی آن گذاشت .«این هااثاثیه ای است که گیله مردان قبل ازورود قوای دو لتی ازخانه های ملاکین چپاول کرده اند » اومزه ی این زندگی راچشیده بود .مکرر زندگی خود آنها را غارت کرده بودند .»

 

1- درچه قسمت هایی ازداستان نویسنده با وضعیت زندگی مأمور دوم ، اظهار همدردی می کند ؟

2- درعبارت « برنج این ولایت بهش نمی ساخت » نویسنده می خواهد به چه نکته ای اشاره کند؟

3- توجیه مأموران دولت ازغارت کومه های گیله مردان چه بود ؟

4- «اومزه ی این زندگی راچشیده بود.» یعنی چه ؟

 

درس هفتم

سووشون

زري سوار مي‌شود و از مزارع درو شده مي‌گذرد. گندم‌ها مثل سيل طلا روي هم انبار شده. مردها دارند كاه‌ها را جمع مي‌كنند و با طناب سياهي مي‌بندند و بار الاغ مي‌كنند. از كنار هر مزرعه‌اي كه مي‌گذرد ، مردها در مزرعه‌ها، به او سلام مي‌كنند. و او « نه خسته» اي مي‌گويد، و مي‌گذرد.

به كنار مزرعه‌ي آخري مي‌رسد . مردها هنوز در حال درو كردن هستند و زن‌هاي خوشه‌چين، به قطار، كنار مزرعه نشسته‌اند و سرشان به طرف مزرعه است. همه‌شان چارقد سياه بر سر دارند. مي‌دانند كه يوسف هميشه به مردها مي‌گويد: «شلخته درو كنيد تا چيزي گير خوشه چين‌ها بيايد.» و به همين جهت است كه زن‌هاي خوشه‌چين  دو تا جوال با خود مي‌آورند.

 

1- سووشون چيست ؟

2- يك تشبيه بيابيد و اركان آن را مشخّص كنيد.

3- دو قهرمان اصلي كتاب سووشون را بنويسيد.

4- يوسف چگونه شخصيتي دارد؟

5- زن‌هاي خوشه‌چين به چه منظور كنار مزرعه‌ها نشسته‌اند؟

6- در كدام عبارت درس،مفهوم اين بيت حافظ آمده است :
ثوابت باشد اي داراي خرمن / اگر رحمي كني بر خوشه‌چيني

7- كدام گزينه درباره‌ي درون مايه‌ي داستان «سووشون » نادرست است؟

الف) اوضاع بي‌نظم و پر از ستم جامعه‌ي استعمارزده‌ي فارس در جنگ دوم جهاني

ب) حماسه‌ي سياوش و كشته شدن اين جوان پاك

ج ) تركيب واقعه‌ي عاشوراي حسيني و سوگ سياوش

د ) دغدغه‌ها و مسائل عاطفي يك سرباز وفادار در اين داستان به خوبي بيان گرديده است.

8-  گوينده و مخاطب عبارت «او «نه خسته» اي را مي‌گويد را بنويسيد.

باتوجه به متن زیر به سؤالات پاسخ دهید .

«زن آشکارا نشنیده جواب می دهد « نه جان دلم بامال می رویم .غلام شما محمد تقی مال آورده ، زیردرخت گیسو منتظر مانشسته .یک جوال پر بابت کرایه می گیرد » زن می ایستد چانه اش گرم شده .»

1- «چانه اش گرم شده »کنایه ازچیست ؟

2- درعبارت زیر ،چرا زری بعدازسخن عمه ، به یادحضرت زینب (س) افتاد؟

«عمه گفت :خان کاکا ،فعلاً توهستی ونعش برادر ، منشین وتماشا کن که خونش پایمال بشود .زری نگاهش کرد ویادش به حضرت زینب افتاد.