قابل توجه کلاس های اول دبیرستان آبدار و کلاس 104 دبیرستان خواجه نصیر


آزمون درس چهارم جمله و اجزای  زبان فارسي (1)

نام ونام خانوادگي

پاييز ،اگر چه سيلي اش سنگين است                                       تا عشق تو هست،زندگي شيرين است

بر خــاك ،بهار خويش را مي جويند                                        افــتادن برگ ها دليلــــش اين است

امام رضا(ع):« بزرگ ترين عبادت انديشه در وظيفه است.»

 

الف-نهاد و گزاره را در جمله های زیر مشخص کنید. اجزای گزاره را بنویسید.

 1.مریم آمد.

 

2. مریم مادرش را دید.

 

3. مریم خوش رو است.

 

4. مریم به پدرش می نازد.

 

5. مریم کتاب را از دوستش گرفت.

 

ب- نام هریک از اجزای جمله های زیر رابنویسید.

1. آن کودک می خندد.

 

2. کبوتر می پرد.

 

3. دوستان ما خواهند آمد.

 

4. مشرکان بت های را می پرستیدند.

 

5. ایران سرزمین دلیران است.

 

6. علی با دشمنان می جنگد.

 

7. فردوسی بیشتر داستان های شاهنامه را از روایت های پهلوی گرفته است.

 

8. پسر همسایه مهندس ساختمان خواهد شد.

 

9. هوا روشن شد.

 

10. کودک را از موجودات خیالی نترسانید.

پ-  با هریک از فعل های زیر یک جمله بسازید و اجزای آن را مشخص کنید.

1. شکست:

 

2.می ماند:

 

3. می ریزد:

 

ت- کدام جزء از اجزای جمله ی زیر را می توان حذف کرد؟

1. سالیانی دراز مشرکان بت ها را می پرستیدند.

 

2. ایران همیشه سرزمین دلیران است.

 

3. علی مردانه با دشمنان می جنگد.

 

ث- نام هریک از اجزای جمله های مشخص شده ي متن زیر رابنویسید.

فرشته فراموش کرد

«فرشته تصمیمش را گرفته بود . پیش خدا رفت و گفت: خدایا ،می خواهم زمین را از نزدیک ببینم. اجازه می خواهم و مهلتی کوتاه. دلم بی تاب تجربه ای زمینی است.

خداوند درخواست فرشته را پذیرفت.

فرشته گفت:تا باز گردم، بال هایم را این جا می سپارم؛ این بال ها در زمین چندان به کار من نمی آید. خداوند بال های فرشته را بر روی پشته ای از بال های دیگر گذاشت و گفت: بال هایت را به امانت نگاه می دارم، اما بترس که زمین اسیرت نکند زیرا که خاک زمینم دامن گیر است.

فرشته گفت: باز می گردم، حتماً باز می گردم. این قولی است که فرشته ای به خداوند می دهد.

فرشته به زمین آمد و از دیدن آن همه فرشته ی بی بال تعجب کرد . او هر که را می دید، به یاد می آورد . زیرا او را قبلاً در بهشت دیده بود اما نمی فهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن بال هایشان به بهشت بر نمی گردند.

روزها گذشت و با گذشت هر روز فرشته چیزی را از یاد برد. و روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از آن گذشته ی دور و دراز به یاد نمی آورد؛نه بالش را و نه قولش را. فرشته فراموش کرد. فرشته در زمین ماند. فرشته هرگز به بهشت برنگشت.

 

«دوران جوانی زمانی است برای اکتساب خرد؛ دوران کهن سالی زمانی است برای به کار بستن آن.»

                                                                                                                                                                                                عاقبت تان به خیر- زمانی

 

 

* مصدر تعدادي از فعل هاي ناگذر

آمدن، افتادن،ايستادن، باليدن(رشد كردن)، برخاستن، پريدن، پلاسيدن، پوسيدن، تابيدن، تركيدن، جنبيدن، جوشيدن، جهيدن، چرخيدن، خروشيدن، خزيدن، خشكيدن، خوابيدن، درخشيدن، دميدن، دويدن، رفتن، روييدن،زيستن، شتافتن، غريدن، گريستن، گنديدن، لرزيدن، لغزيدن، لنگيدن، ماندن، مردن،ناليدن، نشستن، وزيدن.

* مصدر تعدادي از فعل هايي گذرا به مفعول

 آزمودن ، آوردن، افراشتن، افكندن،انداختن، بافتن، برافراشتن،،بردن،بستن، بوسيدن،بوييدن،پاشيدن،پراكندن، پرستيدن، پروردن، پسنديدن،پروردن  ،پوشيدن ،تراشيدن، تكاندن، جويدن،چشيدن، خراشيدن، خواستن، خوردن، داشتن، دانستن، دوختن، دوشيدن، ديدن، راندن،ريختن، ساختن، ستودن، سرودن، شستن، شناختن، فرستادن، فريفتن، كاشتن، كشيدن، كندن،گذاشتن،گُزيدن، گَزيدن، گستردن،گستردن، گشودن، ليسيدن، مكيدن، نواختن، نگاشتن، نوشتن، نهادن، يافتن.

* مصدر تعدادي از فعل هايي گذرا به متمم

مصدر

حرف اضافه

انديشيدن،باليدن،برازيدن، برخوردن،پرداختن،پيوستن، تاختن، چسبيدن،گرويدن،نازيدن، نگريستن

به

جنگيدن، درآميختن، ساختن، ستيزيدن، آميختن(مخلوط شدن)

با

پرهيزيدن،ترسيدن،رنجيدن، گذشتن

از

گنجيدن

در

شوريدن

بر

* مصدر تعدادي از فعل هايي گذرا به مفعول و متمم

مصدر

حرف اضافه

آموختن(تعليم دادن)، آويختن(وصل كردن،نصب كردن)،افزودن،آلودن،بخشيدن،پرداختن،پيوستن، چسباندن،سپردن،فروختن،گفتن،دادن

به

اندودن،آميختن(مخلوط كردن)، سنجيدن

با

پرسيدن،ترساندن،خريدن،دزديدن،ربودن،رهاندن، شنيدن، كاستن، گرفتن، آموختن(فراگرفتن)

از

گنجاندن

در

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  * مصدر تعدادي از فعل هاي دو وجهي

شكستن،ريختن،پختن،بريدن،گداختن، گسستن و....

قابل توجه دانش آموزان سوم 310 دبیرستان خواجه نصیر الدین طوسی

پاسخ خودآزمایی درس سوم زبان فارسی سوم تجربی

درس سوم:  ویرایش

در عبارت زیر ،از کاربرد کدام واژه باید تا حدّامکان پرهیز کرد؟ چه واژه ای را می توان معادل آن به کار برد؟

«جمعیّت انبوه، ویران کننده ی محیط زیست می باشد.»

 

چرا نباید در نوشته های خود از عبارت «از جای بشد » به جای «عصبانی شد» استفاده کرد؟

 

عبارت های زیر را ویرایش کنید.

الف-«مدیر محترمۀ باشگاه ورزشی را در آخرین مسابقۀفینال دیدم.

ب- در واقع این جور وقت ها آدم دچار خودپرستی می شود که به درد نمی خورد.

 

کدام جمله درست است؟

الف-این موضوع ساده ای است که مشمول حال هر انسانی در هر زمان  می شود.

ب- این موضوع ساده ای است که شامل حال هر انسانی در هر زمان  می شود.

 

چرا کاربرد جمله ی زیر از نظر نگارشی درست نیست؟

« دو خواهر و برادر حافظ کلّ قرآن شدند.»

 

جمله ی زیر از نظر نگارشی چه اشکالی دارد؟

« گاهی ماشین ها تولید صداهایی ناهنجار را ایجاد می کنند که بسیار آزار دهنده است.»

 

تضاد میان اجزای عبارت زیر چگونه برجسته شده است؟

«دوست واقعی و پنهان کاری!»

 

کدام گزینه از نوع ویرایش زبانی به شمار می آید؟

الف- کاربرد درست همزه  ب- رعایت ارتباط موضوعی در نوشته  پ- رعایت علایم نگارشی  ت- به کار بردن فعل با حرف اضافه ی آن

 

 

به کار بردن کدام کلمه در نگارش فارسی نادرست است؟

الف- اتّفاقات         ب- ارتباطات        پ- تصادفات        ت- فرمایشات

 

چرا جمله ی « گلستان توسط سعدی نوشته شد.» درست نیست؟

 

در مورد« کژتابی »عبارت زیر تو ضیح دهید.

« همسر این مرد که خیّاط است با خانواده ام رفت و آمد دارد.»

 

چرا عبارت زیر از نظر نگارشی نادرست است؟

« دو موتور سوار به هم خوردند و کلّه ی یکی از آن ها زخمی شد.»

 

عبارت زیر را ویرایش کنید.(4مورد)

«بازرسان با توجه به سوابق گذشته ی متّهم ،نتایج به دست آمده  را تلفناً یا به وسیله ی پست گزارش می کنند.»

 

ابتدا  دلیل غلط بودن هر یک از جملات زیر را بنویسید ؛ سپس مشخص کنید ویرایش هر جمله در حوزه ی کدام نوع ویرایش قرار می گیرد؟

الف- حسن خوبی یک دانش آموز تلاشکری اوست.

ب- دوست من، حاصلضرب این اعداد را درست نوشت.

 

جمله های زیر را ویرایش کنید.

این نکته توسط یکی از حاضران گفته شد.

امواج ماورای صوت توسط گوش شنیده نمی شود.

این تصویرتوسط کمال الملک کشیده شده است.

مسعودی ترسید تئسط نانوا شناخته شود.

خانه توسط احمد خریده شد.

شهر از سوی دشمن آتش زده شد.

نماینده ی ایران از سوی معاون وزرات امور خارجه تا فرودگاه بدرقه شد.

این خبر را توسط چه کسی شنیدید؟

این مزرعه توسط نرده از جنگل جدا شده است.

زندانی توسط گلوله از پا در آمد.

نامه توسط پست فرستاده شد.

بهای کالا را توسط چک می پردازد.

این رود توسط چند مصب به دریا می ریزد.

او توسط حریق کشته شد.

بلاد عراق و پارس توسط لشکریان اسلام فتح شد.

این بنا توسط زلزله ویران شد.

قابل توجه دانش آموزان سوم 310 دبیرستان خواجه نصیر الدین طوسی

آزمون درس پنجم مطابقت نهاد و فعل زبان فارسي (3) عمومي

نام و نام خانوادگي

تا کی به شـکل خاطره ای گم ببیـنمت               درعطر سیب و مـزه ی گندم ببینمت

من آن همیشه چشم به راهم به من بگو              یک جمعه در هزاره ی چندم ببینمت

رسول خدا(ص): «بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار»

الف- هر یک از کلمات زیر را در جمله به عنوان نهاد به کار ببرید .

1.حضرت علی (ع):

2. انسان ها:

3. درختان:

4.دسته ی عزادار:

5. قافله:

6. لشکر:

7. سپاه:

8. مردم:

9.ملّت:

10. مجلس:

11. شورا:

12. هیئت:

13. گروه:

14. مجمع:

15: دسته ی اسکناس:

16. یکی:

17هرکسی:

18.کسی:

19. هریک:

20.هرکدام:

21. هیچ یک:

22. هیچ کدام:

23. بعضی:

ب-   واژه ی «درختان»در جمله به عنوان نهاد به کار ببرید .به صورتی که  جمله ، آرایه ی تشخیص داشته باشد.

 

پ-به نظر شما،شکل مؤدبانه ی  ضمیر های شخصی در فارسی چگونه است؟

 

ت- به نظر شما،شکل مؤدبانه ی  فعل در فارسی چگونه است؟

 

ث- حذف چند نوع است؟

 

ج- علّت حذف چیست؟

 

چ- فایده ی حذف چیست؟

 

ح- انواع حذف را در هر جمله  مشخص کنید.   

1. گیله مرد گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و اصلاً جواب نمی داد.

2. حمید از دوستش پرسید :از دوستان چه خبر؟

 

خ- در هر جمله ،چه جزئی حذف شده است؟ به چه قرینه ای؟

1. به مدرسه رفتم و درس خواندم.

2. تا به خانه رسیدیم، برق رفت.

3. رفته بودم که او را ببینم؛ امّا نتوانستم.

4. به سلامت.

5. بسیار خوب.

6. شکر خدا.

7. به جان شما.

8. هرچه ارزان تر،بهتر.

9. چه بهتر که شما این کار مهم را بر عهده گرفتید.

10.  –   حسن آمد.  -  چه کسی؟

11. - حسن دیروز آمد.  – کِی؟

12.در هرنفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

13. هر که بامش بیش، برفش بیشتر.

14. به جان شما ، من این کار را خواهم کرد.

15. بنده همان به که زتقصیر خویش/ عذر به درگاه خدای آورد

16. باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.

17.قصد داشت که آن کتاب را بخواند ،امّا نتوانست.

 

د- در کدام جمله، می توان نهاد جدا را حذف کرد.؟

1. من این موضوع را گفته بودم.

2. منِ بیچاره باید به تنهایی این همه کار را انجام دهم.

3. ما ایرانی ها ،  به کشور خود عشق می ورزیم.

4. تو این سخن را گفته بودی نه کس دیگر.

5. منِ معلّم باید در کلاس ،انگیزه ایجاد کنم.

6. شما دو نفر باید تمام کارها را انجام دهید.

7. تویی که همیشه حقایق را وارونه می بینی.

8. ما ،دانش آموزان سال سوم ،تمام تلاش خود را خواهیم کرد.

ذ- آیا  امکان حذف نهاد پیوسته  وجود دارد؟

ر- واژه های زیر را با «ان» جمع ببندید.

1. دوست:.........................2. آشنا:...........................3. ستاره:.......................4. تشنه:................................5. نیا:...........................................6. پلّه:......................................

7. دانشجو:........................8.خفته:...........................9. گیسو:.......................10. زانو:..............................11. ابرو:.........................................12.بانو:.....................................

 

ز- واژه ی« سبزی» را با «ات» جمع ببندید.

 

ژ- واژه های روبه رو را با «ی »  بیاورید.            1. خانه:........................2. هفته:.......................

 

 

س- - واژه های روبه رو  را با «ی »نکره   بیاورید. 1. خانه:........................2. هفته:.......................

 

ش- انواع حذف را در قسمت هاي مشخص شده، بنويسيد.

آدمى به سر، شناخته مى شود، یا لباس ؟
کشته اى را اگر بخواهند شناسایى کنند، به چهره اش مى نگرند یا به لباسى که پیش از رزم بر تن کرده است ؟
اما اگر دشمن آن قدر پلید باشد که سرها را از بدن جدا کرده و برده باشد، چه باید کرد؟
اگر دشمن ، کهنه ترین پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟
لابد به دنبال علامتى ، نشانه اى ، انگشترى ، چیزى باید گشت.

اگر پست ترین سپاهى دشمن در سیاهى شب ، به بهانه بردن انگشتر، انگشت را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، به چه علامت ونشانه اى کشته خویش را باز مى توان شناخت ؟

البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص غریبه هاست نه براى زینبى که با بوى حسین بزرگ شده است و رایحه حسین را از زوایاى قلب خود بهتر مى شناسد.

جسم و جان تو را نیاز به نشانه و علامت نیست . که راه گم کرده ، علامت مى طلبد و ناشناس ، نشانه مى جوید.

تویى که هر بار که حضور حسین را در مدینه به یارى شامه ات مى فهمیدى ، تویى که هر بار براى حسین دلتنگ مى شدى ، آینه قلبت را مى گشودى و جانت را به تصویر روشن او التیام مى بخشیدى . تویى که خود، جان حسینى و بهترین نشانه. اکنون براى یافتن او  نیاز به نشانه و علامت ندارى با چشم بسته هم مى توانى پیکر حسین را در میان بیش از صد کشته ، بازشناسى .اما آنچه نمى توانى باور کنى این است که از آن سرو آراسته ، این شاخه هاى شکسته باقى مانده باشد؛از آن قامت وارسته ، این تن درهم شکسته ، این اعضاى پراکنده و در خون نشسته....

 

ص- واج هاي ميانجي را در متن بالا بيابيد.

 

 

 

«خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد.»

 

عاقبت تان به خیر- زمانی

 

 

 

قابل توجه دانش آموزان سوم 310 دبیرستان خواجه نصیر الدین طوسی

 

پاسخنامه آزمون درس پنجم مطابقت نهاد و فعل زبان فارسي (3) عمومي

نکته قسمت الف: از میان همه ی اجزای جمله ،نهاد جدا با نهاد پیوسته (شناسه فعل) در شخص و شمار با هم مطابقت می کنند یعنی با فعل مفرد، نهاد مفرد می آید و با فعل جمع ، نهاد جمع

تبصره: دانش آموزان عزیزم ،لطفاً جدول شماره یک را به طور دقیق حفظ کنید .

الف- هر یک از کلمات زیر را در جمله به عنوان نهاد به کار ببرید .

1.حضرت علی (ع) دارای کمالات فراوانی هست/هستند.

نکته: برای نهاد جاندار مفرد برای احترام می توان شناسه جمع آورد.

2. انسان ها موجوداتی عجیب هستند.

 نکته 1: برای نهاد جاندار جمع همیشه فعل جمع می آوریم.

                 درختان بلند هست/ هستند.

3. درختان

                 درختان کلاه شکوفه بر سر گذاشتند.

نکته 2: اگر نهاد بی جان مفرد باشد، فعل آن حتماً مفرد است.اگر نهاد بی جان جمع باشد، فعل را هم می توان مفرد آورد و هم جمع( در فارسی امروز به ویژه در گونه ی گفتاری تمایل به تطبیق نهاد جدا و نهاد پیوسته است: سنگ ها افتاد / افتادند)

نکته3: در حالت جان بخشی به اشیا اگر نهاد جمع بی جان باشد،فعل حتماً به صورت جمع می آید.

 

****

                                                  مفرد : اسمی که بر یک چیز دلالت کند و علامت جمع ندارد.

نکته:اسم ها از نظر شمار سه دسته اند   جمع: اسمی که بر بیش از یک چیز دلالت می کند و علامت جمع دارد یا جمع مکسر عربی است.

                                                  اسم جمع : اسمی که از نظر ظاهری مفرد است ولی از نظر مفهوم جمع مثل ایل ، کاروان

نکته :تفاوت جمع مکسر با اسم جمع در این است که جمع مکسر ، مفرد دارد مثل امور       امر - اما،اسم جمع مفرد ندارد.

4.دسته ی عزادار وارد حسینیه شد.

نکته : برای اسم جمع ،جاندار مثل قافله،لشکر، سپاه و دسته (عزادار ، انسان و ... )همیشه فعل مفرد است.

5. قافله از راه می رسد.

6. لشکر وارد جنگ می شود.

7. سپاه در میدان رژه رفت.

8. مردم در راهپیمایی شرکت کردند.

نکته: برای اسم جمع جاندار« مردم » همیشه فعل جمع می آوریم.

9.ملّت ایران در برابر فشار دشمن تسلیم نمی شود/ نمی شوند.

نکته: برای اسم جمع جاندار « ملّت » می توان فعل را هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع آورد.

10. مجلس این لایحه را تصویب کرد.

11. شورا سر ساعت تشکیل شد.

12. هیئت دولت به اصفهان سفر می کند.

13. گروه سرود مدرسه ی ما در استان اول شد.

14. مجمع تشخیص مصلحت به قانون انتخابات رأی مثبت داد.

نکته: برای اسم جمع جاندار مثل « مجلس ، شورا هئیت،گروه، مجمع » فقط فعل مفرد می آوریم.

15: دسته ی اسکناس روی زمین افتاد.

نکته : برای اسم جمع بی جان مثل دسته« اسکناس،سبزی، چوب » فقط فعل مفرد می آوریم.

16. یکی از جایش بلند شد.

17.هرکسی این نکته را می داند.

18.کسی که این راز را نفهمید خواجه حافظ شیراز بود.

نکته : اگر نهاد جمله اسم مبهم جاندار مثل «یکی، کسی ،هر کسی»باشد،فعل حتماً به صورت مفرد می آید.

19. هریک از دانش آموزان چیزی گفت/گفتند.

20.هرکدام از لباس ها رنگی داشت/ داشتند.

21. هیچ یک از شاعران، به این نکته نپرداخته است/ نپرداخته اند.

22. هیچ کدام از حضار،حاضر به کمک نشد/ نشدند.

نکته :اگر نهاد ،اسم مبهم جاندار مثل « هر یک، هر کدام ،هیچ یک، هیچ کدام» باشد فعل را هم می توان به صورت مفرد آورد هم به صورت جمع

23. بعضی از ساعت ها کوکی است/ _َ ند (هستند)

نکته : اگر نهاد، اسم مبهم بی جان (بعضی)باشد فعل را هم می توان به صورت مفرد آورد هم به صورت جمع

 

ب-   واژه ی «درختان»در جمله به عنوان نهاد به کار ببرید .به صورتی که  جمله ، آرایه ی تشخیص داشته باشد.

 درختان قبای سبز ورق در بر کردند.(فعل را هرگز به صورت مفرد نمی آوریم)

 

پ- به نظر شما،شکل مؤدبانه ی  ضمیر های شخصی در فارسی چگونه است؟

دانش آموزان گرامی ، جدول ضمیر های شخصی در فارسی مؤدبانه را برای این قسمت کاملاً حفظ کنید.

نکته: ضمیر اوّل شخص مفرد نیز گاه به صورت « ما » در می آید و اغلب نویسندگان و سخنرانان آن را به کار می برند ودر حقیقت، خوانندگان و شنوندگان را با خود شریک می کنند: من مطمئن هستم           ما مطمئن هستیم

 

 ت- به نظر شما،شکل مؤدبانه ی  فعل در فارسی چگونه است؟

فعل اوّل شخص مفرد نیز گاهی به صورت جمع به کار می رود. در این حالت ،گوینده یا نویسنده ، سخن و نوشته ی خود را حاصل فکر جمع می داند نه فرد.

نکته : دانش آموزان عزیز، جدول ، گونه معمولی و گونه مؤدبانه فعل در مورد خود و درباره مخاطب را به طور کامل حفظ کنید چون در امتحان نهایی حتماً سؤال می آید.

ضمنا ًبرای احترام در فعل امر ، به جای هر فعلی از « بفر مایید »استفاده می شود :بخورید، بخوابید، بنویسید،بنشینید درحقیقت فعل اصلی جمله(فعل بعد از بفرمایید) حذف می شود بفرمایید بخورید

 

ث- حذف چند نوع است؟

 دو نوع حذف  1- حذف به قرینه لفظی              2- حذف به قرینه معنوی

 

ج- علّت حذف چیست؟

نویسنده یا گوینده برای جلوگیری از تکرار می تواند آن چه را خواننده یا شنونده حدس می زند را حذف کند. به این ترتیب ، هر کوام از اجزای کلام در صورت وجود قرینه می تواند حذف شود.اگر حذف به دلیل تکرار وبرای پرهیز از تکرار صورت گیرد. آن را «حذف به قرینه ی لفظی» می گویند.اما اگر خواننده یا نویسنده از سیاق سخن به بخش حذف شده پی ببرد« حذف به قرینه معنوی» است.

 

چ- فایده ی حذف چیست؟

حذف موجب صرفه جویی در کلام می شود.

ح- انواع حذف را در هر جمله  مشخص کنید.  

  1. در این عبارت نهاد جمله دوم « گیله » مرد حذف شده به خاطر این که این کلمه در جمله اول آمده است. (حذف به قرینه لفظی)
  2. فعل جمله در جمله دوم از دوستان چه خبر؟ « داری » حذف شده است تنها از مفهوم عبارت می توان فعل را حدس زد.( حذف به قرینه معنوی)

خ- در هر جمله ،چه جزئی حذف شده است؟ به چه قرینه ای؟

« من » نهادجمله در جمله اول و دوم به خاطر وجود شناسه –َ م در فعل رفتم و خواندم/ حذف به قرینه لفظی

نکته: نهاد جمله های هم پایه و ناهم پایه ی اول شخص مفرد و دوم شخص مفرد را همیشه می توان به قرینه ی نهاد پیوسته حذف کرد، مگر آن که با وابسته یا بدل همراه باشد و تاکیدی در کار باشد.

جمله هم پایه                من به مدرسه رفتم      و           درس خواندم

                                              جمله ی هم پایه      حرف ربط همپایه ساز          جمله هم پایه

 

2.« ما » نهاد جمله اول است که به قرینه شناسه «یم» در فعل « رسیدیم » حذف شده است/ حذف به قرینه لفظی

جمله نا هم پایه                     تا    به خانه رسیدیم   ،  برق رفت.

                          حرف ربط هم پایه ساز         جمله وابسته                 جمله هسته

 

  1. در جمله اول و دوم حذف نهاد «من» به دلیل وجود شناسه(حذف با قرینه لفظی) حذف جمله ی« که او را ببینم» در جمله ی مرکب گاه به حذف با قرینه لفظی صورت گرفته است.
  2. به سلامت (باشید)
  3. بسیار خوب (است)
  4. شکر خدا ( می گویم)
  5. به جان شما (سوگند می خورم)

      نکته :حذف فعل در جمله های پر کاربرد (به قرینه معنوی)

  1. هرچه ارزان [باشد] بهتر [ است]
  2. چه بهتر [شد] که شما این کار مهم را بر عهده گرفتید.

      نکته : در جملات مرکب فعلهای اسنادی(ربطی) به قرینه معنوی حذف می شود.

    10.  حسن آمد.  -  چه کسی؟[ آمد]

     11. حسن دیروز آمد.  – کِی؟ [ آمد] حذف به قرینه لفظی حذف  تمام جمله به جز نقطه اطلاع در جمله پاسخی و پرسشی

     12 . فعل اسنادی است در جمله دوم به قرینه لفظی حذف شده است.

     13. فعل (باشد ) در جمله اول و فعل (است) در جمله دوم به قرینه معنوی حذف شده است.

    14. فعل (سوگند می خورم) به قرینه معنوی حذف شده است.

    15. بنده همان بهتر [است] حذف فعل به قرینه معنوی   

    16. فعل است بعد از ( رسیده و کشیده) به قرینه معنوی حذف شده است.

   17.[ او]        به قرینه لفظی ، قصد داشت که [او] حذف به قرینه لفظی، آن کتاب را بخواند امّا [او]       حذف به قرینه لفظی نتوانست [آن کتاب را بخواند]         حذف به قرینه لفظی

 

د- در کدام جمله، می توان نهاد جدا را حذف کرد.؟

1. چون بر نهاد تاکید کرده نمی توان آن را حذف کرد.

2. چون نهاد من دارای وابسته پسین از نوع صفت است نمی توان آن را حذف کرد.

3. چون نهاد ما ،بدل دارد (ایرانی ها) نمی توان آنرا حذف کرد.

4. چون بر روی نهاد « تو» تاکید شده است نمی توان آن را حذف کرد.

5. چون نهاد وابسته دارد نمی توان آن را حذف کرد.

6. چون (دو نفر) بدل برای شما(نهاد) است نمی توان آن را حذف کرد.

7. چون بر نهاد تاکید کرده پس نمی توان [ تو] را حذف کرد.

8. چون (دانش آموزان سال سوم ) بدل برای نهاد [ ما] است نمی توان آنرا حذف کرد.

 

ذ- آیا  امکان حذف نهاد پیوسته  وجود دارد؟

حذف نهاد پیوسته (شناسه) ممکن نیست.

ر- واژه های زیر را با «ان» جمع ببندید.

1. دوستان           2. آشنایان              3. ستارگان           4. تشنگان               5. نیاکان            6. پلّیکان

7. دانشجویان       8.خفتگان               9. گیسوان           10. زانوان                11. ابروان           12.بانوان

نکته : کلماتی که پایان آن صامت باشد«آن» جمع به آن اضافه می شود.ولی اگر پایان کلمه ای مصوت باشد چون «ا» در «ان» مصوت است دو مصوت بدون فاصله نمی توانند پشت سر هم قرار گیرند بنابراین بین دو مصوت یک واج میانجی قرار می گیرد این واج میانجی می تواند«ی» «ک» «گ» باشد.

 

ز- واژه ی« سبزی» را با «ات» جمع ببندید.

سبزیجات

نکته :واج «ج»  واج میانجی است.

 

 

ژ- واژه های روبه رو را با «ی »  بیاورید.

1. خانگی2. هفتگی

نکته «گ » واج میانجی است.

 

س- واژه های روبه رو  را با «ی »نکره   بیاورید.

 1. خانه ای    2 . هفته ای 

نکته : واج میانجی«ا» همزه است.

 

ش- انواع حذف را در قسمت هاي مشخص شده، بنويسيد.

انواع حذف را در قسمت هاي مشخص شده، بنويسيد.

آدمى به سر، شناخته مى شود، یا لباس ؟
کشته اى را اگر بخواهند شناسایى کنند، (حذف نهاد به قرینه لفظی)به چهره اش مى نگرند یا به لباسى که پیش از رزم بر تن کرده است ؟
اما اگر دشمن آن قدر پلید باشد که سرها را از بدن جدا کرده و برده باشد، چه باید کرد؟
اگر دشمن ، کهنه ترین پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟
لابد به دنبال علامتى ، نشانه اى ، انگشترى ، چیزى باید گشت.

اگر پست ترین سپاهى دشمن در سیاهى شب ، به بهانه بردن انگشتر، انگشت را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، به چه علامت ونشانه اى کشته خویش را باز مى توان شناخت ؟

البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص غریبه هاست نه براى زینبى که با بوى حسین بزرگ شده است و رایحه حسین را از زوایاى قلب خود بهتر مى شناسد.(حذف نهاد به قرینه لفظی)

جسم و جان تو را نیاز به نشانه و علامت نیست . که راه گم کرده ، علامت مى طلبد و ناشناس ، نشانه مى جوید.

تویى که هر بار که حضور حسین را در مدینه به یارى شامه ات مى فهمیدى ، تویى که هر بار براى حسین دلتنگ مى شدى ، آینه قلبت را مى گشودى و جانت را به تصویر روشن او التیام مى بخشیدى . تویى که خود، جان حسینى و بهترین نشانه. اکنون براى یافتن او  نیاز به نشانه و علامت ندارى با چشم بسته هم مى توانى پیکر حسین را در میان بیش از صد کشته ، بازشناسى .اما آنچه نمى توانى باور کنى این است که از آن سرو آراسته ، این شاخه هاى شکسته باقى مانده باشد؛از آن قامت وارسته ، این تن درهم شکسته ،( باقی مانده باشد. حذف به قرینه لفظی) این اعضاى پراکنده و در خون نشسته....

 

ص- واج هاي ميانجي را در متن بالا بيابيد.

واج هاي ميانجي قرمز رنگ هستند.

 

 

 

 

عاقبت تان به خیر- زمانی